- فرامش کردن
- از یاد بردن از یاد دادن مقابل بیاد آوردن
معنی فرامش کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از یاد بردن، فراموش کردن
از یاد بردن از یاد دادن مقابل بیاد آوردن
از یاد بردن از یاد دادن مقابل بیاد آوردن
esquecer
забывать
vergessen
zapominać
забувати
oublier
dimenticare
vergeten
kusahau
ভুলে যাওয়া
بھولنا
تزئین، آراستن، خودسازی تدبیج، تنقیش
عزیز کردن، ارجمند کردن
به دست آوردن، آماده کردن، جمع کردن
تاوان گرفتن غرامت گرفتن
فرار دادن گریزاندن
از یاد بردن از یاد دادن مقابل بیاد آوردن
اجرای فرمان کردن اطاعت کردن
استراحت کردن آسودن
عنان (مرکوب) فرو کشیدن نگهداشتن زمام، اقامت کردن در جایی ماندن: دل گفت فروکش کنم این شهر ببویش بیچاره ندانست که یارش سفری بود. (حافظ 146)، دعوا کردن بالجاجت